مقالات آموزشی

بیلیارد ، فرمی معمارانه در دنیای پیپ

بیلیارد ، فرمی معمارانه در دنیای پیپ

بیلیارد ، فرمی معمارانه در دنیای پیپ :

طراحی‌ای هم ساده و هم فوق‌العاده پیچیده ، بیلیارد فرم کلاسیک و نمادین خرید پیپ است و احتمالاً محبوب‌ترین فرم در سراسر جهان محسوب می‌شود . این فرم بیش از ۱۵۰ سال است که وجود دارد، زیرا هم جذاب است و هم کاربردی. بیلیارد یک ابزار تدخین کارآمد با مهندسی داخلی و خارجی بسیار ساده است، اما با وجود سادگی ظاهری، طیف شگفت‌انگیزی از تنوع را نشان می‌دهد.

بخشی از مشکل، همان‌طور که اغلب اتفاق می‌افتد، این است که هیچ تعریف مشخصی وجود ندارد که همه بر سر آن توافق داشته باشند. تعاریف بسیار خاصی برای کسانی که به دنبال آن‌ها هستند وجود دارد، اما این موضوع به تاریخچه من با این فرم مرتبط است . در سال ۱۹۹۹، یک مسابقه ساخت پیپ برگزار شد که در آن یک بیلیارد صاف لازم بود، بنابراین به‌طور کامل تحقیق شد تا پارامترهای لازم را تعیین شود و این‌گونه است که امروز به بیلیارد فکر می‌کنیم.

آن سال ، J.T. Cooke پیپ سال *P&T* را ساخت — یک بیلیارد — و در طول گفت‌وگوهای متعدد در مورد این فرم بحث شد . کوک سال‌ها تجربه در بازسازی پیپ‌های کلاسیک داشت و به رویکرد سنتی به این فرم احترام می‌گذاشت، و این موضوع روی بسیاری هم تأثیر گذاشت. بنابراین، وقتی به یک بیلیارد کلاسیک فکر می‌کنیم، بسیار سخت‌گیر هستیم، حتی اگر در گفت‌وگوهای معمولی به یک پیپ، بیلیارد بگوییم که تمام ظرافت‌های این فرم را ندارد. ممکن است بگوییم: “این یک بیلیارد است، اما نه یک بیلیارد کلاسیک.”

اکنون از زبان توصیفی برای آن بیلیاردهایی که از تعریف دقیق فاصله می‌گیرند استفاده می‌کنیم: بیلیارد زینی، بیلیارد با دسته مدادی، بیلیارد پنلی، بیلیارد با لبه گرد، بیلیارد با دسته بامبو، بیلیارد با کاسه شبیه برندی، بیلیارد با استم بلندو هر تعداد تنوع دیگر که تصور کنید.

یک بیلیارد ، بدون استفاده از شرایط اضافی، یک پیپ صاف است . اگر خمیده باشد، یک بیلیارد خمیده است و نیاز به این توصیف دارد. به نظر (شاید نظر شما متفاوت باشد)، هر چیزی غیر از یک بیلیارد صاف کلاسیک با زوایا و نسبت‌های دقیق، یک تغییر از شکل اصلی و آرکیتایپی است.

خرید پیپ اصل

بیلیارد کلاسیک چیست؟

یک بیلیارد، یک پیپ صاف با کاسه‌ای است که همه ما با آن آشنا هستیم: کمی خمیده اما نه خیلی زیاد، با یک برآمدگی مناسب در پایه اما نه بیش از حد . دسته‌ای گرد دارد که تقریباً به اندازه ارتفاع کاسه است و کمی از کاسه به سمت استم باریک می‌شود، نه کاملاً استوانه‌ای. لبه آن صاف، استم باریک‌شونده، و کاسه کمی متمایل به جلو است: بین ۳ تا ۵ درجه.

گرگ پیس از *G.L. Pease Tobacco* در مورد بیلیارد تحقیق کرده است. او به همراه آدام دیویدسون (سازنده پیپ) و جورج دیبوس (مرمت‌کار پیپ) در سال ۲۰۱۴ به عنوان داوران مسابقه ساخت پیپ آمریکای شمالی: *نبرد بیلیاردها* شرکت کردند. این مسابقه توسط *باشگاه پیپ کانزاس سیتی* برگزار شد و هفت برنده داشت که پیپ‌های آن‌ها در یک ست هفت‌تایی قرار گرفت و به قید قرعه واگذار شد.

حتی پس از کنار گذاشتن پیپ‌هایی که به وضوح بیلیارد کلاسیک نبودند (که بخش بزرگی از شرکت‌کنندگان را تشکیل می‌دادند)، ساعت‌ها طول کشید تا گرگ، جورج و آدام برندگان را انتخاب کنند. علاوه بر این که ساخت یک بیلیارد سخت است، بسیاری از سازندگان تغییراتی در طراحی ایجاد کردند تا به کارهایشان شخصیت بیشتری بدهند، حتی اگر از محدودیت‌های طراحی لازم فاصله می‌گرفتند. برندگان عبارت بودند از: راد دیویس، پرمل چهدا، تایلر بیرد، کالین ریگزبی، رایان آلدن، نیت کینگ و جسی جونز. گرگ پیس در مقاله‌ای در مجله *P&T* به یاد آورد: “بعضی از پیپ‌های زیبا فقط به این دلیل حذف شدند که معیارهای بیلیارد را نداشتند.”

جورج می‌گوید: “وقتی به کلاسیک‌ها می‌پردازید، حتی چیزی مثل دوبلین هم انعطاف دارد. مثلاً می‌توانید یک دوبلین چرچ‌وردن داشته باشید، بزرگ یا کوچک، یا با هر میزان تمایل کاسه. حوزه دوبلین نسبتاً گسترده است، اما بیلیارد فقط یک چیز است و فقط یک چیز و واقعاً سخت‌گیرانه است. ما تصمیم گرفتیم که از حدود ۶۰ پیپ شرکت‌کننده آن سال، فقط چهار تا واقعاً تعریف بیلیارد را از نظر نسبت‌ها و غیره داشتند. فقط چهار تا. حتی یک ست هفت‌تایی هم نداشتیم. مجبور شدیم کمی در مورد سه تای دیگر انعطاف به خرج دهیم.” این موضوع نشان می‌دهد که ساخت یک بیلیارد بر اساس تعریف کلاسیک چقدر چالش‌برانگیز است.

اخیراً، گرگ یک صفحه گسترده ایجاد کرد تا نسبت‌ها، زوایا و ابعاد پیپ‌هایی که به عنوان بیلیارد کلاسیک پذیرفته شده‌اند را بررسی کند و دریافت که قطر دسته معمولاً حدود یک سوم ارتفاع کاسه است. “این نسبت بین ۰.۳۹ تا ۰.۲۹ است.”

او فکر کرد که با جمع‌آوری تعداد زیادی از اندازه‌گیری‌ها ، ممکن است معیارهای مفیدی پیدا کند . “آن‌ها از نظر نسبت‌های بیلیارد کلاسیک نسبتاً سازگار هستند. ارتفاع کاسه حدود ۱.۲۵ برابر قطر آن است. طول استم حدود ۱.۴ تا ۱.۵ برابر طول شنک است. طول کلی کمی بیش از سه برابر ارتفاع کاسه است. این‌ها نسبت‌های بیلیارد کلاسیک هستند.”

زاویه کاسه نیز مهم است. اگر زاویه آن نسبت به خط مرکزی دسته دقیقاً ۹۰ درجه باشد، دیگر بیلیارد نیست. گرگ می‌گوید: “یک زاویه ۹۰ درجه اشتباه به نظر می‌رسد. باعث می‌شود کاسه به نظر برسد که به عقب در حال افتادن است.”

آدام می‌گوید: “ساده‌تر این است که بگوییم بیلیارد چه چیزی نیست تا این که بگوییم بیلیارد چیست. اگر کسی چیزی بکشد که فکر می‌کند بیلیارد است، دیگری ممکن است بگوید: ‘فکر می‌کنم این یک برندی است.’ سپس ممکن است ایده خود از بیلیارد را بکشد و دیگری بگوید:

‘این یک دوبلین است و تو احمقی.’ و تا زمانی که دست از کتک‌کاری بردارند، طراحی‌ها گم شده‌اند. بیلیارد یکی از آن چیزهایی است که فکر می‌کنیم دقیقاً می‌دانیم چیست، اما بهترین چیزی که می‌توانیم به دست آوریم یک ایده است، زیرا می‌توانید یک کاسه بیلیارد با استم زینی داشته باشید،

می‌توانید یک کاسه بیلیارد با استم بلند داشته باشید، و می‌توانید یک کاسه بیلیارد با دسته کوچک داشته باشید. فکر می‌کنم بسیاری از هنجارها، مثلاً نسبت ارتفاع به طول، از کتاب‌ها یا مقالاتی شروع شده‌اند که به طور دل‌خواه نمونه‌های کامل را شناسایی کرده‌اند و به جهان گفته‌اند که چطور باید باشد. این تقریباً شبیه به دین بیلیارد است.

مردم در مورد این که بیلیارد باید چگونه باشد سرسخت هستند، و دیگران می‌گویند: ‘تو اصلاً نمی‌دانی در مورد چه چیزی صحبت می‌کنی.’ در نهایت، هیچ‌کس نمی‌تواند چیزی را ثابت کند.”

آدام درست می‌گوید که هر کسی دیدگاه متفاوتی دارد، اما چیزی در مورد بیلیارد کلاسیک وجود دارد که در سادگی‌اش طنین‌انداز است. جورج می‌گوید: “من همیشه به آن به عنوان یک موقعیت تقطیر در طراحی فکر کرده‌ام. اگر یک سری مواد در قابلمه‌ای در آشپزخانه‌تان داشته باشید و آن را بجوشانید و بجوشانید

تا خشک شود، همیشه چیزی در ته قابلمه باقی می‌ماند، درست است؟ به همین ترتیب، اگر شروع به جوشاندن یک پیپ کنید، به طور مفهومی، آن را در قابلمه‌ای می‌گذارید، حرارت را بالا می‌برید و آنقدر می‌جوشانید تا چیزی اضافی باقی نماند. تمام زواید و ترفندهای بصری را می‌جوشانید و چیزی باقی می‌ماند که تعادل کامل فرم و عملکرد است. اگر مأموریت عملکردی و طراحی بصری دل‌پذیر را بهینه کنید، به بیلیارد می‌رسید.”

بیلیارد ، فرمی معمارانه در دنیای پیپ بیلیارد ، فرمی معمارانه در دنیای پیپ بیلیارد ، فرمی معمارانه در دنیای پیپ بیلیارد ، فرمی معمارانه در دنیای پیپ

بیلیارد به عنوان آزمون سنجش

بیلیارد ممکن است طراحی ساده‌ای به نظر برسد، اما بسیاری از سازندگان پیپ در طول سال‌ها با آن به چالش کشیده شده‌اند. در نمایشگاه‌های پیپ ۲۵ سال پیش،  اغلب (درست یا غلط) سطح مهارت یک سازنده جدید را بر اساس توانایی‌اش در ساخت یک بیلیارد خوب قضاوت می‌ شد . اغلب آن‌ها فکر می‌کردند که می‌توانند، اما نمی‌توانستند، و این نشان می‌داد که چیزهای بیشتری برای یادگیری دارند. بر اساس این تفکر، پیپ‌های آزاد زیبا می‌توانند چشم‌نواز باشند، اما بدون مهارت‌های لازم برای ساخت یک بیلیارد کلاسیک، برخی از دانش‌های اساسی دارند، مانند یک موزیسین که نمی‌تواند نت‌ها را بخواند.

شکل‌های ساده گاهی اوقات سخت‌ترین هستند . قبل از این که رندی وایلی به یک سازنده پیپ تبدیل شود، زیر نظر ری “پپی” هالت، هنرمند چوب مشهور، که مجسمه‌های حیوانات او در موزه‌های فلوریدا به نمایش گذاشته شده بود، آموزش دید . ری اصرار داشت که رندی با کاری که به نظر ساده می‌رسد شروع کند: یک کره کامل بسازد. این قطعاً یک شکل پایه‌ای است، اما معلوم شد که ساخت آن با دست بسیار دشوار است. گاهی اوقات شکل‌های ساده به طور غیرمنتظره‌ای پیچیده هستند. مانند بیلیارد.

گرگ می‌گوید: “آزمون بیلیارد به نوعی هنوز وجود دارد. یک بار با جورج دیبوس گفت‌وگو می‌کردم — ما ویدیویی از کسی که یک ویولن را با دست می‌ساخت به اشتراک گذاشته بودیم و تماشای مهارت و دقتی که این مرد به کار می‌برد شگفت‌انگیز بود. ما تحت تأثیر قرار گرفته بودیم. و نظر من به جورج این بود: ‘بله، اما آیا او می‌تواند یک بیلیارد بسازد؟'”

فرم آرکیتایپی پیپ

این که بیلیارد واقعاً اولین شکل پیپ برایر باشد، بعید است، اما به دلیل مینیمالیسم و پایبندی به عملکردگرایی پایه‌ای، شایسته احترام به عنوان شکل اولیه است. اولین بیلیارد می‌توانسته یک پیپ خمیده باشد، چرا که هیچ‌کس واقعاً نمی‌داند. اولین بیلیارد یک رویداد فوق‌العاده مهم بود، اما جزئیات آن در تاریخ گم شده است.

اولین پیپ‌ برایر ، که در دهه ۱۸۵۰ ساخته شدند، احتمالاً از اصول طراحی پیپ‌های سفالی که قبل از آن‌ها وجود داشتند، پیروی می‌کردند. آدام نظریه‌ای دارد که شکل کاتی که در ساخت پیپ‌های سفالی بسیار رایج بود، احتمالاً به برایر نیز منتقل شده است ، زمانی که این رسانه هنوز نوپا بود . او می‌گوید : “پیپ‌های سفالی اغلب به شکل کاتی بودند . بنابراین ، وقتی شروع به ساخت پیپ از برایر کردند ، فرض می‌کنم که احتمالاً چیزهایی ساختند که شبیه کاتی بودند ،

زیرا شما در فناوری جلو نمی‌پرید مگر این که بخواهید سایبرتراک را توسعه دهید، زیرا همه فکر می‌کنند که زشت است ، که دقیقاً همان احساسی است که ما در مورد سایبرتراک داریم . بنابراین فکر می‌کنیم وقتی نوبت به ساخت شکل‌ها رسید، احتمالاً آن‌ها تکه‌های برایر را با چاقو و اسکنه به صورت دستی حکاکی می‌کردند و آن‌ها را شبیه کاتی می‌ساختند.”

اما چگونه از کاتی‌های برایر به بیلیارد رسیدیم؟ آدام نظریه‌ای در این مورد نیز دارد. او که در طراحی صنعتی آموزش دیده است، حداقل بخشی از قراردادهای شکل‌دهی بیلیارد را به فرآیند تولید نسبت می‌دهد. ممکن است هنگام برش دسته، داشتن یک کاسه متمایل راحت‌تر بوده باشد، تا در هنگام شکل‌دهی دسته، مزاحمتی ایجاد نکند. علاوه بر این، یک دسته کمی مخروطی ممکن است باعث شده باشد که تیغه‌های برش ماشینی از انتهای دسته راحت‌تر کار کنند. قراردادهای طراحی بیلیارد ممکن است ابتدا به عنوان یک راحتی در تولید آغاز شده و سپس با گسترش این شکل، مورد تحسین و تقدیر قرار گرفته باشد.

چرا به آن بیلیارد می‌گویند؟

هیچ‌کس به طور قطع نمی‌داند نام بیلیارد از کجا آمده است، اما بیل برنی مقاله‌ای در pipedia.org دارد که در آن در مورد این موضوع حدس‌هایی می‌زند. او می‌نویسد: “بهترین توضیحی که تاکنون شنیده‌ام این است که در زمانی که این شکل نام‌گذاری شد، بازی بیلیارد بسیار محبوب بود، بنابراین هر کسی که نام این شکل پیپ را انتخاب کرد، آن را به نام بازی محبوب آن زمان نامید. شاید. خوشبختانه بازی محبوب آن زمان تاس نبود.”

برنی ممکن است درست بگوید. بازی بیلیارد به قرن پانزدهم بازمی‌گردد، اما با انتشار کتاب قوانین مدرن مایکل فلان در سال ۱۸۵۹، که هم‌زمان با اولین پیپ‌های برایر است ، محبوبیت گسترده‌ای پیدا کرد .

آدام می‌گوید : “ممکن است ارتباط دادن یک پیپ با یک بازی اوقات فراغت مردانه ، یک استراتژی بازاریابی اولیه بوده باشد . شکل پوکر ممکن است از محبوبیت بازی کارت پوکر و توانایی پیپ برای ایستادن به تنهایی در حین بازی نشأت گرفته باشد و منطقی است که محبوبیت بازی بیلیارد نیز به همین شکل مورد استفاده قرار گرفته باشد.”

محبوبیت

سوال دیگری باقی می‌ماند : آیا چیزی ذاتی در بیلیاردها وجود دارد که آن‌ها را این‌قدر دوست‌داشتنی می‌کند، یا ما به دلیل دیدن تعداد زیادی از آن‌ها، عاشق بیلیارد شده‌ایم؟ احتمالاً ترکیبی از هر دو است. تولیدکنندگان چیزی را ارائه می‌دهند که مردم می‌خواهند و مردم برای نسل‌ها بیلیارد را خواسته‌اند . در حالی که ممکن است اسموکرهای پیپ ترجیحات خود را از دیدن تعداد زیادی پیپ کلاسیک یاد گرفته باشند ، واقعیت این است که ما تعداد زیادی بیلیارد می‌بینیم زیرا تولیدکنندگان چیزی را می‌سازند که مردم می‌خواهند.

جورج می‌گوید : “به یاد داشته باشید که اسموک با پیپ امروز تنها بخش کوچکی از آن چیزی است که قبلاً بود . این تنها نیم درصد از چیزی است که ۱۰۰ سال پیش وجود داشت . روزی روزگاری ، پیپ‌ها به تعداد ده‌ها میلیون هر سال ، سال به سال ، به میلیون‌ها نفر که پیپ می‌کشیدند فروخته می‌شد . شما می‌توانید یک آگاهی جمعی ایجاد کنید که به یک تغییر کوچک در اینجا و یک تغییر کوچک در آنجا در طراحی پاسخ دهد . این نشان‌دهنده ترجیحی است که به مینیمالیسم پاسخ می‌دهد و در طول میلیاردها بار دود کردن کاسه‌ها دیده شده است و بسیاری از آن‌ها به بیلیارد ختم شده‌اند . ”

این که آیا بیلیارد دارای ترکیب جادویی از نسبت‌ها و تناسباتی است که در سطح بنیادین از حس هنری ما جذاب است ، یا این که ویژگی‌های کارآمد اسموک کردن آن بر علاقه ما تأثیر گذاشته است ، تفاوت چندانی ندارد . در نهایت ، این یک طراحی است که با اکثر اسموکرهای پیپ طنین‌انداز می‌شود . چیزی در مورد یک بیلیارد خوش‌ساخت وجود دارد که فقط با نگاه کردن به آن شادی را تقویت می‌کند . این شکلی با وضعیت تقریباً عرفانی است و وقتی به درستی ساخته شود ، یک شیء هنری قابل توجه است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *